سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی احمق، چونان درخت آتش است که [خودرا می سوزاند و] پاره ای از آن، پاره دیگری را می خورد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :90
بازدید دیروز :14
کل بازدید :205593
تعداد کل یاداشته ها : 117
103/9/9
10:16 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسعودمسلمی زاده[52]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

 

http://www.dascot.org/depression/images/sad.JPG

من ترانه می سرایم

تو ترانه می نوازی

در ترانه های من اشک است و بی قراری 

یک بغل از ارزوهای محالی...

تا ابد چشم انتظاری...

فکر پایان و جدایی...

ترسم از این است که شاید

در نگاهت من بیابم ردی از یک بی وفایی...

 

من ترانه می سرایم

در ترانه هایم اما

 گاه گاه ازباتو بودن می سرایم

از نگاهت می سرایم

از صدایت می سرایم

گاه گاه حس می کنم من

ازجدایی ها سرودن باطل است

مینویسم با تو هستم

با تو بودن می سرایم

افتاب و ماهتاب هم از برایم

یک ترانه می نوازند....

 

من ترانه می سرایم

تو ترانه می نوازی

در ترانه های تو

من نمی دانم...نمی دانم...

چه سوزیست....

من نمی دانم چه لحنیست...

کاینچنین ارام و ساکت اشک میریزم

با صدای سازت اما من

 تمام هستی ام را می سرایم

زندگی را می رهانم

عشق را می پرورانم...

 

من برای تو ترانه می سرایم

تو فقط اما ترانه می نوازی.....

 

----------

کنار سیب و رازقی
نشسته عطر عاشقی
من از تبار خستگی
بی خبر از دلبستگی
عاشقم

 

 

ابر شدم صدا شدی
شاه شدم گدا شدی
شعر شدم قلم شدی
عشق شدم تو غم شدی
 

 

 

انسیه من دریای من
آسوده در رویای من
این لحظه در هوای تو
گمشده در صدای تو
من عاشقم مجنون تو
 
گمگشته در بارون تو

 

 

مجنون لیلی بی خبر
در کوچه های دربه در
مست و پریشون و خراب
هر آرزو نقش برآب
شاید که روزی عاقبت
 
آروم بگیرد در دلم

 

 

 کنار هر ستاره ای
نشسته ابر پاره ای
من از تبار سادگی
بیخبر ازدلدادگی

عاشقم

 
 
ماه شدم ابر شدی
اشک شدم صبر شدی
برف شدم اب شدی
قصه شدم خواب شدی
 

 

فرق بین دوست داشتن و عشق ورزیدن و فرق بین عشق معمولی و عشق روحانی در چیست ؟

 

بین دوست داشتن و عشق ورزیدن فرق زیادی است . در دوست داشتن تعهدی وجود ندارد ولی عشق ورزیدن تعهد است . به همین علت است که مردم زیاد راجع به عشق حرف نمیزنند . در واقع مردم به نحوی از عشق حرف میزنند که تعهدی  مورد نیاز نباشد . مثلا میگویند : (( من عاشق بستنی هستم )) چگونه میتوان عاشق بستنی بود ؟ میتوان بستنی را دوست داشت اما نمیتوان عاشقش بود . یا میگویند : (( عاشق سگم هستم )) یا (( عاشق ماشینم هستم )) میگویند عاشق اینم ,  عاشق آنم ;  اما مردم واهمه دارند از اینکه به همدیگر بگویند عاشق هستند .

مردم به هم میگویند (( به شما علاقه دارم )) چرا به هم نمیگویند (( عاشق شما هستم )) برای اینکه عشق تعهد آور است . عشق درگیر شدن است – خطر کردن  و مسوولیت پذیری است . علاقه داشتن گذراست . من امروز دوستتان دارم و فردا ممکن است دوستتان نداشته باشم – هیچ خطر کردنی با آن همراه نیست . وقتی به زنی میگویید (( عاشقتان هستم )) تن به خطر داده اید یعنی میتوانی روی من حساب کنی .

وقتی مردی به زنی میگوید (( به تو علاقه دارم )) در اصل چیزی راجع به خودتان اقرار میکنید و میگویید : من چنین آدمی هستم و بر این اساس به تو علاقه دارم . من به بستنی هم علاقه دارم . به ماشین هم علاقه دارم و به همین نحو به شما هم علاقه دارم . ولی وقتی پای عشق به میان می اید شما راجع به ان شخص حرف میزنید . منظورتان این است که شما دوست داشتنی هستید و پیکان به طرف ان شخص هدفگیری  شده است .و خطر در همین است . دارید قول میدهید.

نشانه های عاشق بودن چیست ؟

سه تاست . اولی ,  اغنای محض . به هیچ چیز دیگری نیاز نیست . دوم آینده وجود ندارد . همین لحظه عشق ابدیت دارد ,  نه لحظه بعد – نه فردا – نه ا ینده . و سوم ,  وجودت از میان بر میخیزد ,  دیگر وجود نداری .اگر هنوز وجود داشته باشی معنی اش این است که هنوز وارد معبد عشق نشده ای .

 لطفا کامنت  یادت نره

 


89/2/8::: 11:10 ص
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده